پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۹ ب.ظ
شهید مطهری و فرهنگ انقلاب اسلامی
شهید مطهری و فرهنگ انقلاب اسلامی
چکیده
«جامعیت» ، «عمومیت» و «صحت» آثار شهید مطهری ؛ نقش تئوری پردازی ایشان را به شاخص اساسی برای اندیشمندان ، کارگزاران و آحاد جامعه اسلامی در تمایز بخشی از اندیشه های ناصواب ماندگار کرده است.درمطالعه آثار استاد مطهری ، مدل حکومتی مطلوب ایشان ، نظام سیاسی جمهوری اسلامی است که مهمترین مبانی حاکم بر آن عبارتند از: عدالت، آزادی ، ولایت و رهبری، اصولگرایی ، مردم سالاری دینی ، استقلال مکتبی ، مشروعیت ، ترابط عقل ودین ، ارتباط دین و سیاست است.با نگاهی به مباحث آسیبشناسانه در آثار استاد ، عواملی چون: عدم اجرای عدالت در جامعه، استحاله استقلال مکتبی ، عدم احترام به آزادیها به شکل معقول، تضعیف جایگاه و استقلال روحانیت، ابهام طرحهای آینده، استحاله معنوی ، سکولاریسم ، عدم پیشگیری و مقابله با آفات انقلاب(جنگ نرم)، بعنوان مهمترین چالش های فراروی نظام جمهوری اسلامی دربررسی و تحلیل پیشگیرانه و آینده نگرانه ایشان در تداوم انقلاب اسلامی مطرح شده است...
مقدمه
شهید مطهری از نظریهپردازان انقلاب اسلامی است،که در طول عمر پربرکت خود به ویژه پس از پیروزی انقلاب(دو ماه و بیست روز)، نقش بزرگی در تبیین نظری و تئوریک مقولههای حکومتی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی داشته ، که به دلیل ویژگیهای «جامعیت» ، «عمومیت» و «صحت» آثارایشان، در توصیه های امام خمینی (ره) معمار انقلاب و مقام معظم رهبری، تاکید بر بهره گیری مستمر از اندیشه های استاد شهید شده است. *
یکی ازعمده ترین مباحثی که در سال های اخیر، از سوی دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفته ، بحث مدل حکومتی نظام جمهوری اسلامی است . ضعف در تبیین نظام سیاسی جمهوری اسلامی ، ساختار ، مدیریت کلان و دیگر ابعاد آن و عدم پاسخ های اقناع کننده برای نسل سوم انقلاب و مورد هدف قرار دادن مدل حکومتی جمهوری اسلامی در جنگ نرم دشمنان انقلاب اسلامی در دهه چهارم انقلاب اسلامی، چالش های را فراروی نظام اسلامی ایجاد نموده است.
بیتردید تحلیل نظام سیاسی جمهوری اسلامی از منظر استاد شهید مرتضی مطهری(ره )بعنوان ایدئولوگ و تئوری پرداز انقلاب اسلامی در این شرایط، میتواند الهام بخش و شاخص اساسی برای اندیشمندان ، کارگزاران و آحاد جامعه اسلامی در تمایز بخشی از اندیشه های ناصواب و انحرافی باشد.
* (مرحوم شهید استاد مرتضی مطهری )در عمر کوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت که پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مکتب بود . او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی، با زبان مردم و بی قلق و اضطراب، به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بی استثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیدت نشأت می گرفت، برای عارف وعامی سودمند و فراحزا است. مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه ای محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود. مرحوم آقای مطهری یک فرد بود، جنبه های مختلف در او جمع شده بود و خدمتی که به نسل جوان و دیگران مرحوم مطهری کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است. و من کسی، دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم بی استثنا آثارش خوب است. ایشان بی استثنا آثارش خوب است، انسانساز است؛ من به دانشجویان و طبقة روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیراسلامی فراموش شود. (صحیفه امام، ج 14 ، ص 325و ج 7، ص 312 و همان، ج 2، ص 187)
مقام معظم رهبری نیز در توصیف استاد مطهری(مدظلهالعالی) در بیانات مکرر فرمودند:
-«مرحوم آیتالله شهید مطهری، حق بزرگی به گردن ملّت و انقلاب ما دارند.» (14/2/79)
- «بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفتهام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما، در بخش عمدهای متکی به تفکرات شهید مطهری است. یعنی آنها پایهها و مایههای اسلامییی است که ما در تفکرات اسلامی از آنها بهره بردیم و به نظام اسلامی منتهی شد.» (18/12/82)
معظمله، مکرراً توصیه و تأکید فرمودند که از آثار و اندیشههای آن شهید عزیز در ارتقاء معرفت دینی و تعمیق آن در نظام اسلامی بهرهبرداری شود:
-«همه، در فضای فکری جامعه، این مشعل را در اختیار بگیرند... بروند کتابهای او را بخوانند، آثار او را طبقهبندی کنند و در میدان فکر و اندیشه، همچون یک مشعل از آن استفاده نمایند.» (15/2/78)
-«امروز در محیط ذهنی انقلاب، جریان فکری شهید مطهری، جریان ممتازی است. این کتابها و مباحث و گفتارهایی که آن عالم دلسوز و مؤیّد من عندالله به آنها پرداخته است- چه مباحث اجتماعی، چه مباحث فکری، چه مباحث عمومی و چه مباحث فلسفی خاص- یکایک آنها، برای جامعه لازم و حیاتی است... باید روی افکار شهید مطهری، کار فکری بشود. یعنی اهل تحقیق و علاقمند به کار علمی، بنشینند و نظرات و تفکرات شهید مطهری را در ابواب مختلف استخراج کنند... این، راه گسترش و پیشرفت و شکوفایی فکری جامعه بر مبنای آثار شهید مطهری است؛ که امیدوارم این کار انجام بگیرد.» (12/2/69)
بیان مسأله
نظام جمهوری اسلامی ، با اتکا بر مبانی دینی و مردمی، تجربه کاملا نوینی از نظر شکل و ماهیت سیستم حکومتی است.پایه دینی نظام ، بر اساس نظریه ولایت فقیه و پایه مردمی آن ، ریشه در نظریه جمهوریت در حکومت های مردم سالار دارد که از وفاق بین ولایت فقیه و مردم سالاری ، پدیده کاملا نوینی بنام جمهوری اسلامی بوجود آمده است.
امروزه نظام جمهوری اسلامی ایران در جایگاه نخستین تجربه حکومت اسلامی طیّ قرون اخیر و تنها نسخه نظام سیاسی بر محور ولایت و رهبری فقیه، در بیش ازسه دهه شکل گیری خود است. آنچه ضرورت بحث از مدل حکومتی جمهوری اسلامی در اندیشه شهید مطهری را در دهه چهارم انقلاب ضروری کرده ، فقر مباحث نظری و تئوریک در عرصه نظام سیاسی کشور و نیزخط تهاجمی دشمن در جنگ نرم علیه ساختار نظام جمهوری اسلامی و نیز ارائه شاخص اساسی برای اقناع و مهندسی افکار عمومی است.
به نظر می رسد تبیین مدل حکومتی از نگاه استاد شهید مطهری، پیام آور اندیشهی سیاسی نوینی برای متفکران و مردم جویای نظام برتر سیاسی در جهان و عامل ایستادگی مردم فهیم و بصیر ایران در دفاع از نظام منتخب و کارامدی حاکمیت دینی در مواجهه با چالش های جنگ نرم باشد.
اهداف تحقیق
1- بررسی الگوی حکومت و نظام سیاسی در اندیشه شهید مطهری
2. بررسی مبانی نظام جمهوری اسلامی در منظر استاد مطهری
3. تبیین چالش های فراروی جمهوری اسلامی در اندیشه شهید مطهری
ابعاد مفهومی
1- مدل: مدلسازی یکی از تکنیکهای ذهنی بشر میباشد که نه تنها برای اهداف علمی، بلکه برای انجام امور روزمره بشر به دفعات مورد استفاده قرار میگیرد. در مدلسازی ابتدا اجزای محیط واقعی انتخاب شده و متناسب با هدف مورد نظر از مدلسازی خصوصیاتی از هریک از اجزای واقعی انتزاع میشود. به عبارت دیگر ، یک پدیده از اجزای متعددی تشکیل شده است که دارای ارتباطاتی با یکدیگر هستند؛ برای فهم این ارتباطات باید تصوری از اجزا و نحوه ارتباط انها با یکدیگر در ذهن پرورش داده و به صورتی نظام مند برای تعامل با جنبه های آن تلاش نمود. مفهوم مدلسازی که در علوم مختلف به کار میرود تلاشی است در این جهت. کارکرد یک مدل، تسهیل نحوهی نمایش اجزای یک پدیده است، به طوری که نمایندهی ویژگیهای عمدهی آن پدیده باشد.
در فلسفة مدل، دو محور اساسی بحث میشود: 1. متغیر اصلی مدل چیست؟ 2. نسبتهای بین عوامل چگونه است؟
پس از تعیین مدل، موضوعات کلان عینی و ویژگیها و شاخصههای هریک از آنها تعیین میشود تا در مرحلة بعد بتوان براساس آنها، مقدورات و موانع را تشخیص، و با توجه به اهداف، تخصیصهای درست جهت تبدیل موانع به مقدور ارائه داد.هدف از مدلسازی می تواند شناخت و تبیین مساله ای باشد.
2- مبانی: واژهی «مبانی» در افواه و استعمال اندیشمندان و نویسندگان رشتههای مختلف علمی، در معانی مختلفی به کار رفته است. گاهی به معنی «مبادی» ، یعنی پایه، ریشه و سرچشمهی چیزی به کار بردهاند. گاهی آن را در معنی «اصل»- یعنی چارچوب عمل و خط مشی- استعمال کردهاند. گاهی هم در متن یک مقاله یا یک کتاب، در معانی متفاوت، نامعین و متشتت بهکار گرفتند! مقصود ما از «مبانی» ، تبیین پایههای نظری و فلسفی اسلامیت و جمهوریت نظام است. در حقیقت، پاسخی است به «چرایی اسلامی بودن» و «چرایی جمهوری بودن» نظام جمهوری اسلامی ایران. به بیان دیگر، تبیین «فلسفهی مضاف» نظام جمهوری اسلامی مورد نظر است.فلسفهی مضاف، تأملات و بررسیهای نظری و تحلیلی در مورد موضوعی است که در مقام بیان فلسفهی آن هستیم.
از این منظر، در حاقّ معنی مبانی، مفهوم «الزام» و «حتمیت» وجود دارد. وقتی از مبانی اسلامیت و جمهوریت نظام سخن میگوییم، در حقیقت به این سؤال پاسخ میدهیم که چه منطق عقلی و دینی وجود دارد که اسلامیت و جمهوریت نظام را «موجّه»، بلکه «ضروری» میسازد؟ بنابراین، بیان مبانی حکومت و یا مبانی صفاتی که آن حکومت به آنها متصف و مقید است (از قبیل جمهوریت، دموکراتیک، خلقی، اسلامی، فدرال و سوسیالیستی)، با بیان تاریخچه و یا تحلیل تاریخی آن حکومت، یا شرایط و چگونگی پیدایی و ایجاد آن، متفاوت است.(واثقی ،89 -90)
3 - حکومت (نظام سیاسی): (حکومت ) نظام سیاسی مجموعهای از نهادها و ساختارها است که جامعه به وسیله آن اهداف جمعی خود را در سطح داخلی و بینالمللی تعقیب میکند. نظام سیاسی فقط شامل نهادهایی چون قوای مقننه، مجریه و قضائیه نمیشود، بلکه همه ساختارهای سیاسی مثل احزاب، گروههای ذینفع و رسانههای ارتباطی را نیز در بر میگیرد. (آلموند و پاول، 5-6)
حکومت در کشورهای مختلف ، انواع مختلف دارد. تفاوت حکومت ها درچگونگی کاربرد و توزیع اعمال قدرت است.بر این اساس امروزه در علم سیاست ، واژه های سیاسی نظام سیاسی و اشکال حکومت (رژیم سیاسی ) تقریبا به یک معنا به کار می رود.برای تفکیک و تشخیص رژیمهای سیاسی از معیارهای "نحوه انتخاب زمامداران " ، تفکیک قوا " ، " احزاب سیاسی" و " حق و باطل " استفاده می شود (جمالی ،1381، 87- 88). بر این اساس مدل "جمهوری اسلامی" یکی از نظام های سیاسی نوپدید در دوران معاصر است.
چهارچوب نظری
در بررسی مدل حکومتی جمهوری اسلامی در اندیشه شهید مطهری ، باتحلیل الگوی حکومت و نظام سیاسی در اندیشه ایشان ، به مبانی نظام جمهوری اسلامی از منظر استاد پرداخته، آنگاه چالش های فراروی جمهوری اسلامی در اندیشه شهید مطهری مورد بررسی قرارمی گیرد.
الف) الگوو مدل حکومت و نظام سیاسی در اندیشه شهید مطهری
در این بخش با تبیین دیدگاه شهید مطهری در مورد ماهیت مفاهیم جمهوریت و اسلامیت در نظام اسلامی ، الگوی حکومت و نظام سیاسی در اندیشه ایشان را بیان میکنیم.
1- ماهیت جمهوریت :
از نظر شهید مطهری، جمهوریت، شکل نظام اسلامی و اسلامیت، محتوای آن را مشخص میکند:
«جمهوری اسلامی از دو کلمه مرکب شده است. کلمهی جمهوری و کلمهی اسلامی، کلمهی جمهوری، شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص میکند و کلمهی اسلامی، محتوای آن را» (مطهری ، 1377، 79).
استاد در حق حاکمیت مردم در جمهوریت نظام ، تأکید فرمودند:«یکی از چیزهایی که رضایت عموم بدان بستگی دارد، این است که حکومت، با چه دیدی به تودهی مردم و به خودش نگاه میکند؟ با این چشم که آنها برده و مملوک، و خود مالک و صاحب اختیاری است؟ و یا با این چشم که آنها صاحب حقند و او، خود، تنها، وکیل و امین و نماینده است؟ در صورت اول، هر خدمتی انجام دهد، از نوع تیماری است که مالک یک حیوان برای حیوان خویش انجام میدهد و در صورت دوم، از نوع خدمتی است که یک امین صالح انجام میدهد. اعتراف حکومت به حقوق واقعی مردم و احتراز از هر نوع عملی که مشعر بر نفی حاکمیت آنها باشد، از شرایط اولیهی جلب رضا و اطمینان آنان است.» (مطهری،1377،442)
ایشان، در دفع این توهّم که «اسلامیت» نظام جمهوری اسلامی موجب زیر پا گذاشتن حق حاکمیت مردم میشود، فرمودند:«اسلامی بودن این جمهوری، بههیچ وجه، با حاکمیت ملی و یا بهطور کلی با دموکراسی، منافات ندارد و هیچگاه، اصول دموکراسی ایجاب نمیکند که بر یک جامعه، ایدئولوژی و مکتبی حاکم نباشد.» (مطهری ، 1377 ، 83).
شهید مطهری، پیرامون جمهوریت در نظام اسلامی می فرماید:«همانطور که عرض کردم، مسألهی جمهوری، مربوط است به شکل حکومت، که مستلزم نوعی دموکراسی است. یعنی اینکه مردم حق دارند سرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند.»( همان، 81 ).
ایشان در باره واژه جمهوری دموکراتیک اسلامی می گوید:«با توجه به این نکته، روشن میشود که در عبارت «جمهوری دموکراتیک اسلامی»، کلمهی دموکراتیک، حشو و زاید است، می فرماید: اوّلاً به مصداق مصراع معروف : «چون که صد آمد، نود هم پیش ما است.»، وقتی که از جمهوری اسلامی سخن به میان بیاوریم، بهطور طبیعی، آزادی و حقوق فرد و دموکراسی هم در بطن آن است...»( همان،99 ).
در عین حال، شهید مطهری، دموکراسی موجود در ساختار نظام سیاسی اسلام، را با دموکراسی غربی متفاوت میداند و میفرماید:«منشاء اشتباه آنان که اسلامی بودن جمهوری را منافی با روح دموکراسی میدانند، ناشی از این است که دموکراسی مورد قبول آنان، هنوز همان دموکراسی قرن هیجدهم است؛ که در آن، حقوق انسان در مسایل مربوط به معیشت و خوراک و مسکن و پوشاک و آزادی در انتخاب راه معیشت مادی خلاصه میشود. امّا این که مکتب و عقیده و وابستگی به یک ایمان هم جزو حقوق انسانی است و این که اوج انسانیت در وارستگی از غریزه و از تبعیت از محیطهای طبیعی و اجتماعی و در وابستگی به عقیده و ایمان و آرمان است، به کلّی به فراموشی سپرد شده است.» (همان، 83) و در فراز دیگری فرمودند:«در اسلام، آزادی فردی و دموکراسی وجود دارد؛ منتها با تفاوتی که میان بینش اسلامی و بینش غربی وجود دارد.»( همان، 99).
2- ماهیت اسلامیت:
استاد در موردماهیت اسلامیت جمهوری اسلامی، اسلام را محتوا و مدار جمهوری اسلامی میداند و میفرماید: جمهوری اسلامی از دو کلمه مرکب شده است: کلمهی جمهوری و کلمهی اسلامی. کلمهی جمهوری، شکل پیشنهاد شده را مشخص میکند و کلمهی اسلامی، محتوای آن را.» (همان ، 79).
ایشان در باره مفهوم اسلامیت حکومت می فرمایند:«... یعنی پیشنهاد میکند که این حکومت، با اصول و مقررات اسلامی اداره میشود و در مدار اصول اسلامی حرکت میکند. چون میدانیم که اسلام بهعنوان یک دین، در عین حال یک مکتب و یک ایدئولوژی، طرحی است برای زندگی بشر در همهی ابعاد و شؤون آن.»( همان،80).
از دو تعبیر «این حکومت، با اصول و مقررات اسلامی اداره میشود.» و «اسلام... طرحی است برای زندگی بشر در همهی ابعاد و شؤون آن»، استفاده میشود که شهید مطهری، قائل به اعمال حداکثری اصول و مقررات اسلامی در حکومت است. یعنی جریان یافتن همهی اصول و مقررات اسلامی در همهی ابعاد و عرصههای ادارهی حکومت (واثقی، 1388،81-82).
بر این اساس، عرصههای اعمال ارزشها، احکام و موازین اسلامی در حکومت و ادارهی جامعه، به شرح زیرند:
1-انتخاب یا انتصاب حاکم، رؤسا و متصدیان بخشهای مختلف نظام
2- رسالت و وظایف زمامداران و ارکان و نهادهای حکومتی
3- سبک و مدل عمل سازمانی و مدیریتی زمامداران و رؤسا
4- قوانین، مقرررات، آیینها و رویهها
5- مناسبات و روابط میان زمامداران و مردم
6- مناسبات و روابط بینالمللی با دولتها و حکومتها، مسلمانان و مستضعفان جهانی
7- برخور با مخالفان و دشمنان داخلی و خارجی(واثقی، 1388،70 -71)
شهید مطهری، در پاسخ به این سؤال که «اصول، قوانین و مقررات چهارده قرن قبل چگونه میتواند پاسخگوی مسایل پیچیدهی ادارهی جامعه و حکومت در زمانهی کنونی و فردا باشد؟»میفرمایند:«اسلام برای نیازهای ثابت، قوانین و برای نیازهای متغیّر، وضع متغیّری در نظر گرفته است.»( مطهری،1377 ، 91).
آنگاه ساز و کار و مکانیسم تطبیق شرایط و نیازهای متغیر زمانه با اصول و ضوابط اسلامی را «اصل اجتهاد» معرفی میکنند و میفرمایند:«در انطباق احکام کلی با مصادیق جدید، این اجتهاد است که نقش اصلی را بازی میکند. وظیفهی فقیه این است که بدون انحراف از اصول کلی، مسایل جزیی و متغیر و تابع گذشت زمان را بررسی کند و بر اساس همان احکام و چارچوبهای اصلی، که توسط وحی عرضه شده است، احکام مناسب را صادر کند.»( همان، 94).
شهید مطهری، در رفع توهم که «اسلامی بودن» نظام به معنای حکومت روحانیون و طبقهی خاصی از اجتماع است، فرمودند: «امروز، هر چه بچه دبستانی این قدر میداند که جمهوری اسلامی، یعنی جامعهی اسلامی با رژیم جمهوری؛ و میداند که جامعهی اسلامی یعنی جامعهی توحیدی؛ و جامعهی توحیدی یعنی جامعهای بر اساس جهانبینی توحیدی، که بر طبق آن، جهان ماهیت از اویی و به سوی اویی دارد و این جهانبینی، دارای یک ایدئولوژی توحیدی است که از آن به توحید عملی تعبیر میشود... این اشتباه ناشی از پندار باطلی است مبنی بر این که حکومت جمهوری اسلامی، حکومت طبقهی روحانیون است... قید اسلام، با توجه به ذات و محتوای آن، هرگز جمهوری را طبقاتی نمیکند.» (یادداشتهای استاد مطهری، جلد 3، 87 و 88).
۹۳/۰۹/۱۳